English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4094 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two way switch U قطع و وصل کننده برق از دوطرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
from opposite directions U از دوطرف روبروی هم
restrained beam U تیر دوطرف گیردار
double-breasted U دوطرف تکمه خور
cross voting U رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
extensiontable U میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
abutments U تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
puffer U پف کننده
solvent U اب کننده
solvents U اب کننده
fluxing oil U اب کننده
skittish U رم کننده
thinner U کم کننده
percutient U دق کننده
doer U کننده
jaberer U پچ پچ کننده
doers U کننده
renunciant U کننده
bender U خم کننده
bandwidth U یچ کننده
prater U پچ پچ کننده
fillet U پر کننده
trackers U پی کننده
filleted U پر کننده
benders U خم کننده
filleting U پر کننده
fillets U پر کننده
rebutter U رد کننده
attenuant U اب کننده
renunciant U رد کننده
repudiationist U رد کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
prattfall U پچ پچ کننده
mauler U له کننده
tracker U پی کننده
whisperer U پچ پچ کننده
crusher U له کننده
attacking U تک کننده
commulator U یک سو کننده
crepitant U خش خش کننده
noncommittal U رد کننده
filler U پر کننده
refutatory U رد کننده
deletive U حک کننده
spurner U رد کننده
mumbler U من من کننده
squasher U له کننده
squelcher U له کننده
refuser U رد کننده
refutative U رد کننده
catterer U پچ پچ کننده
sensor U حس کننده
deflective U کج کننده
fizzy U کف کننده
mitigative U کم کننده
syncopator U غش کننده
bidder U کننده
swooner U غش کننده
hopper U لی لی کننده
hoppers U لی لی کننده
fillers U پر کننده
solver U حل کننده
ear-splitting U کر کننده
abjurer or abjuror U کننده
mitigatory U کم کننده
bidders U کننده
surfy U کف کننده
enactive U وضع کننده
exchanger U مبادله کننده
erective U راست کننده
enactor U برقرار کننده
eversive U خراب کننده
encipherer U سری کننده
evaporator U تبخیر کننده
excomminucator U تکفیر کننده
encourager U تشویق کننده
exaggerative U مبالغه کننده
exaggeratory U مبالغه کننده
exceptor U استثنا کننده
exactor U تحمیل کننده
equalze U برابر کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com